میدانیم كه بیشتر مردمان جهان پوشاك كهن خود را به دلیل دست و پاگیر بودن كنار گذاشتهاند و اكنون پوشاكی را بر تن میكنند كه هم زیبا و هم راحت باشد. با وجود این، برخی از پوشاكهای كهن به دلیل آنكه در همان روزگاران كهن دو ویژگی زیبایی و راحتی را با خود داشتهاند هم چنان ماندگار شدهاند و خواهان دارند. در این میان یكی از پوشاكهای كهن ایرانی، یعنی كت و شلوار، نه تها تا روزگار ما به جای مانده بلكه پوشاكی جهانی شده است و در بیشتر همایشهای سیاسی، ورزشی، علمی و فرهنگی، پوشاك رسمی به شمار میآید.
در یكی از كتابهای روت ترنر ویل كاكس، از پژوهشگرن برجستهی تاریخ پوشاك، كه با عنوان «تاریخ لباس» به فارسی ترجمه شده، دو نوآوری ایرانیان در پوشاك یادآوری شده است. نخست، این كه ایرنیان باستان زیر بالاپوش خود «پیراهن و شلوار زیر و جوراب میپوشیدند و این در تاریخ برای نخستین بار است كه لباس زیر، آن هم نوع دوخته شدهی آن مطرح گردیده است.» دوم این كه بالاپوشهای دراز ایرانی «جای خود را به كتی داد كه روی شلوار پوشیده میشد و بیگمان خاستگاه كت و شلوار استاندارد امروزی مردان است.»
شواهد بسیاری نشان میدهد كه شلوار از عناصر اصلی پوشاك ایرانیان بوده و در فرهنگهای دیگر وجود نداشته است. علاوه بر سنگنگارههای تخت جمشید، نوشتههای تاریخنگاران یونانی مانند هرودوت نیز بازتابدهندهی این نوآوری ایرانی است. یونانیها ایرانیان را به دلیل پوشیدن شلوار به سخره میگرفتند و از این رو هنگامی كه اسكندر شیفتهی پوشاك ایرانی شد، از پوشیدن شلوار سرباز زد.
در زمان اشكانیان شلوار و بالاپوشهای آستیندار تنپوش مرسوم در سراسر خاور نزدیك شد. نمونهای از شلوار و پیراهن این دوره را در پیكرهی فلزی از یك سردار اشكانی میتوان دید كه در موزهی ایران باستان نگهداری میشود. نمونهی كت و شلوار دورهی ساسانی را میتوان روی بشقابهای نقرهای دید كه شاهان ساسانی را در حال شكار نشان میدهند. حتی نمونهای از كت پشمی ایرانی در مصر كشف شده است و در موزه نگهداری میشود.
شواهد بسیاری از اثرپذیری مردمان فرهنگهای دیگر از پوشاك ایرانی در دست است. برای مثال، چینیها در دورهی تانگ پوشاك ایرانی را پسندیدند و به نوشتهی ایرن فرانك در كتاب «جاده ابریشم» در آغاز سدهی هفتم میلادی: «زنان چینی كه بر پایهی سنت میبایست در كالسكههای سربسته رفت و آمد میكردند، به تنهایی سوار بر اسب میشدند و گستاخترین زنان چینی از مد صحرایی شلوار و نیم چكمههای سواری پیروی میكردند.» عربها نیز پس از ورود به ایران به پوشیدن شلوار روی آوردند و آن را سروال نامیدند و به صورت سراویل جمع بستند.
كت و شلوار ایرانی از این رو در فرهنگهای دیگر پذیرفته شد و همچنان تا روزگار كنونی خواهان پیدا كرد كه هم زیباست و هم دست و پاگیر نیست، چرا كه از همان آغاز به صورت پوشاك بیرون از اندرونی و مناسب كار طراحی شد. از این روست كه آن را بر تن شاهان ساسانی به هنگام شكار میبینیم یا زنان چینی به هنگام سواركاری شلوار میپوشیدند. همین گونه است در میان عربها كه به هنگام سرازیر شدن به غرب سرزمین ایران اسبهای اندكی داشتند اما هنگامی كه به شرق رسیدند هم اسبهای بیشتری داشتند و هم شلوارپوش شده بودند.
اكنون جای این پرسش است كه چرا پوشاك ایرانی كه در گسترهی جهانی خواهان دارد در كشور ما چندان آشنا به نظر نمیرسد و ما شیفتهی پوشاكی شدهایم كه نه تنها در فرهنگ ایرانی جایگاهی ندارد بلكه در چشم جهانیان نیز جلوهگری نمیكند.
ریشه نام كراوات
وی در این کتاب مینویسد: “واژه کراوات ، یا هراوات (Hravat) در زبان صربی” ریشه در این زبان ندارد. این واژه برگرفته از نامی ایرانیست که در لوحی سنگی در ناحیه یونانی نشین جنوب روسیه پیدا شده است.
ریشه آن نام، خراوات(“Khoravat”) در اوستا به معنای ” دوستانه” است. پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که نژاد کنونی کرواسی ، کرواتها، از ۳۰۰۰ سال پیش شروع به مهاجرت از سرزمین مادریشان ، ایران به سوی کرواسی، صربستان و بوسنی نمودهاند. البته موج بزرگ از مهاجرت این قوم ۱۷۰۰ سال پیش اتفاق افتاده است. شاید دلیل این مهاجرت سرکوب مانویان در دوران ساسانیان بوده است.